دلنوشته های دخترمردادی
امروز صبح ساعت10ونیم بیدارشدم واومدم تواتاق اهنگ گوش دادم یکم فیلم دیدم بعدش اومدم پای نت یکم خوشحالم چون پرسپولیس یک برصفر جلواز گسترش فولاد
دوستووووووون دارم
نظرات شما عزیزان:
سلام عشقای من خوبید؟
ونماز خوندم وناهار خوردم وپای نت بودم که زنگ زدند وگفتند خانوم همسایه مامان بزرگم فوت کرده خیلی سخته هردوزنم ومرد تویک روزمردند اماده شدیم ورفتیم خونه مامان بزرگم دایی هام خواب بودند مامانم رفت تعزیه من هم اس بازی تا اینکه همه دایی هام اومدند وشوهرخاله ام هم اومد یکم بودیم وداییم وزنداییم قلیون میکشیدند
ماهم رفتیم بیرون وداییم اومد دنبالمون ودایی ها هم اومدند خونمون بعد زنداییم زنگ زد
گفت میوه بخرید که مهمون داریم دایی کوچیکه رفت میوه بخره الان یک حرفی از بابام شنیدم کلی دلم شکست اومدم تواتاق تا روزنوشت روآپ کنم
بعدش شام وخواب
Design by: pinktools.ir |